به مناسب شهادت امام محمدباقر«علیه السلام»

                                                 بسم الله الرحمن الرحیم

               السلام علیک یا محمد بن علی ایها الباقر یابن رسول‌الله(ص)

                                            ای باقــــــر علم نبی فرزند حیــــدر

                                            از ما شفاعت کن اماما روز مـحشر

                                            اینجـــــــا گرفتــــــــم من دامنت را

                                            آنجــــا مـــــــرا تو یاری بفـــــــــرما

        

  مختصری از زندگانی امام باقر«علیه‌السلام»:

          امام باقر«علیه‌السلام» در اول رجب یا سوم ماه صفر سال 57 ه.ق در مدینه قدوم مبارک خود را به دنیا نهاد و با وجود خود امیدی وصف ناپذیر برای مسلمانان و خصوصا پیروان ائمه و حضرتش به همراه آوردند، ایشان فرزند امام چهارم زینت عبادت کنندگان امام علی‌بن الحسین«علیه‌السلام» امام سجاد(ع) می‌باشند مادر گرامیشان فاطمه بوده است و مدت امامت ایشان 19 سال می‌باشد

          حضرت به مدت 57 سال عمر بابرکتی داشتند و سرانجام با طرح مرموزانه‌ای که هشام بن عبدالملک (دهمین خلیفه اموی لعنه‌الله علیه) و توسط ابراهیم بن ولید بن یزید بن عبدالملک یا زید بن حسن به وسیله سم در روز دوشنبه 7ذی‌الحجه سال 114 ه.ق به شهادت می رسند.

          امام باقر«علیه‌السلام» تنها امامی است که بعد از امام سجاد«علیه‌السلام» در کربلا حضور داشتند و شاهد به شهادت رسیدن جد بزرگوارشان حضرت اباعبدالله الحسین«علیه السلام » و یاران باوفایش بوده‌اندحضرت در واقعه کربلا حدود چهار سال داشتند و طبیعی است که صحنه‌ها‌ی تکان دهنده و جنایات اموی که وجدان بشریت را به فریاد آورد در ذهن مبارک ایشان نقش بسته بوده است و به خوبی از مصائب و مشکلاتی که برای اهل بیت(ع) اتفاق افتاده بوده است با تمام وجود لمس نموده‌اند.

روش و سیره امام باقر«علیه السلام» در مدینه به گونه‌ای بود که به بیان حوادث و جنایات دستگاه اموی می‌پرداختند و هشام به این واسطه به راههای مختلف می‌خواست حرکات امام(ع) را خنثی کند حتی کار را به حدی رساند که در جلسه‌ای که هشام ترتیب داده بود می‌خواست به ساحت مقدس امام(ع) اهانت کند لذا به اطرافیان خود گفت که هرگاه امام محمدباقر«علیه‌السلام»وارد شد ابتدا من او را سرزنش می کنم و سپس شما او را سرزنش کنید، حضرت وارد مجلس شاهانه شد و با دست به همه اهل مجلس اشاره کرد و فرمود:«السلام علیکم» سلام عمومی به همه حاضران فرموده و نشستند.

          هشام وقتی دید که امام(ع) به او توجه ننموده و بدون اجازه او نشسته است بیشتر ناراحت شد و گفت: ای محمدبن‌علی! همواره یک نفر از شما میان مسلمین اختلاف انداخته و مردم را به بیعت خود می خواند و خود را امام می داند و نسبت به امام(ع) جسارتهارا ادامه داد و وقتی که ساکت شد اهل مجلس طبق توطئه قبل به سرزنش آن حضرت پرداختند.

          پس از آنکه همه ساکت شدند، امام باقر«علیه‌السلام» ایستادند و فرمودند: ای مردم کجا می روید و شما را کجا می برند؟ خداوند اولین افراد شما را به وسیله ما راهنمایی کرد و هدایت آخرین افراد شما نیز با ما خواهد بود، اگر شما به پادشاهی چند روزه دل بسته‌اید،‌پادشاهی ابدی با ماست، چنانچه خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: والعاقبه للمتقین«عاقبت برای پرهیزکاران است» هشام دستور داد آن حضرت را به زندان افکندند.

          برای حسن ختام حدیثی از امام باقر«علیه السلام» ذکر می گردد

          امام محمدباقر«علیه السلام» می‌فرماید: ان الحسد لیاکل الایمان کما تاکل النار الحطب

امام محمدباقر«علیه‌السلام»می‌فرمایند: همانگونه که آتش هیزم را می‌خورد، حسد ایمان را می خورد.

(کافی ، ج 4، ص 306)

شناخت قرآن از دیدگاه قرآن و احادیث

                                                بسم الله الرحمن الرحیم

          حدیث دوم

          امام امیر مؤمنان علی(ع) در نهج البلاغه در خطبه 189 درتوصیف قرآن می‌فرماید:

          قرآن آن نور مطلق است که غروب و افول بر آن راه ندارد چراغ روشنی است که به خاموش نگرایدآن ردیرای ژرف و پهناوری است که عمق آن پیدا نیستآن راه راست و مستقیمی است که پیروانش گمراه نگردد پرتو تابانی است که ظلمت و تاریکی به آن راه ندارد خرد کننده دلیل آن محکم است و سستی در آن راه ندارد...

          قرآن گنچینه ایمان و منبع آن است دریای علوم و سرچشمه دانش و باغ عدالت است ... قرآن کتابی است که خدواند بارعیتعالی آنرا سیراب کننده تشنگان علم و بهار دلهای فقها و دانشمندان و آخرین مقصد نیکان وصالحان قرار داده است.

          قرآن دوای هر دردی است و با بودن آن دردی نیست روشنایی است که ظلمت و تاریکی در آن راه ندارد و ریسمانی است محکم و ناگسستنی و پناهگاهی است که دست هیچ کس برای غارت به آن و پناهندگانش به آن نمی‌رسد...

          قرآن علائم و روشنایی است برای متفکران و اندیشمندان حائل و سپری است برای کسانی که از قرآن دفاع می‌کنند و گنجی است که هرکس آنرا در خود جای دهد علوم هستی را در خود جای داده است ... و برهانی است برای حقانیت کسی که آنرا نقل کند و قاضی عادلی است برای کسی که بنی مردم حکومت و قضاوت نماید.(خلاصه و برگزیده)

          اما مطالبی از این خطبه استفاده می‌شود

          1ـ چراغ روشنی است که نور آن رو به خاموشی نیست

          هدف و بیان حضرت از این جمله و جملات دیگر که نظیر آن به کار رفته است این است که هر چقدر که از زمان آن سپری شود مانند کتب دیگری نیست که با گذشت زمان مفاهیم و حقایق قرآن دچار تحول شود بلکه آیات و احکامی که بیان فرموده است برای همیشه و تا وقتی بشر به اراده و مشیت الهی زندگی می‌کند خواهد بود، مثلا بعضی آیات قرآن در مورد خاص ویا درباره شخص و یا اقوامی که در قرآن ذکر شده و نازل شده است در عین اینکه مورد منظور را بیان می‌فرماید این واقعیت را برایمان مطرح می‌نماید که آیات قرآن عمومیت داشته و تا روز قیامت شامل همه بندگانش می‌شود و اختصاص به مورد خاصی ندارد چنانچه قرآن کریم می‌فرماید: قل سیروا فی‌الارض فانظروا کیف کان عاقبة المکذبین یعنی در روی زمین گردش کنید و ببینید که عاقبت مفسدین  و کسانی که آیات و نشانه های خدا را تکذیب کردند چگونه شده است

          از طرفی چون قرآن برای انسان نازل شده است بنابراین تا زمانی که انسان در نظام هستی وجود دارد آیات قرآن نیز به همان نحو وجود خواهد داشت چنانچه قرآن کریم در سوره مبارکه انسان می‌فرماید: انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا ما قرآن را بر انسان نازل کردیم خواه هدایت شود و یا اینکه گمراه گردد مشخص است که قرآن کتابی جاودانه که آیاتش برای همیشه به یک حالت بیان شده است.

          چنانچه عیاشی یکی از روات احادیث از امام باقر(ع) چنین نقل میکند، که درسوره مبارکه رعد آیه 13 می‌فرماید: انت منذر و لکل قوم هاد، تو تنها تذکر دهنده‌ای و برای هر قومی راهنمایی وجود دارد که البته مقصد واقعی قرآن در واقع ائمه معصومین (ع) است که آخرین آنها امام زمان«عج» است می‌باشد و عیاش می‌گوید به ایشان عرض کردم یابن رسول الله(ص) پس تو یکی از مصادیق فرمایش همین آیه هستی فرمودند: آری من نیز مشمول همین آیه می‌باشم چون آیات قرآن زنده است و مشمول فنا و زوال نیست

          در رابطه با اقوام چنانچه امام صادق(ع) می‌فرماید: قرآن زنده و جاوید است هرگز از بین نمی‌رود و مانند جریان و پیدایش شب و روز در همه ادوار و ازمنه جریان دارد و به مانند حرکت سیر آفتاب سیر می‌کند و همانطوری که به مسلمانان دوران اول روشنایی می‌بخشد به آیندگان نیز نور افکن و روشنی بخش خواهد بود در تفسیر فرات کوفی آمده است که اگر آیه‌ای درباره جمعیت و یا ملت معینی نازل گردیده است با از بین رفتن آن جمعیت مفهوم آن از بین می‌رفت و دیگر از قرآن اثری باقی نمی‌ماند ولی تا آسمان ها و زمین پا برجاست قرآن نیز پا برجا بوده و جریان دارد و درباره هر قوم و ملتی آیه‌ای در قرآن هست که سرنوشتان را مشروحا برای آنان بازگو می‌کند خواه به نفعشان باشد و یا به ضررشان(مرآت الانوار ج 3 ص 4)

          2ـ‌راه راست و مستقیمی است که رهروانش گمراه نمی‌گردند.

          منظور حضرت این است که قرآن راهی را نشان می‌دهد که هر کس آنرا در پیش گیرد هرگز گمراه نمی‌گردد و در ضلالت و هلاکت قرار نمی‌گیرد چون قرآن کتابی است که خدا برای هدایت مردم نازل نموده است.

          یعنی قرآن می فرماید اگر اظهار ایمان کردی ولی نشانه آی از ایمان در تو نبود نمی‌توانی بگویی که قرآن راه را برایم نشان نداده است بلکه قرآن خطاب به چنین انسانی می‌فرماید: لم تقولون مالا تفعلون برای چه به آنچه که می‌گویید عمل نمیکنید.(ادامه در ...)

شناخت قرآن از ديدگاه قرآن و حديث

                                                   بسم الله الرحمن الرحیم

          قسمت سوم آخرين برداشت از حديث نبوي(ص)

          ب‌ـ هر جبار ستمگري قرآن را به پشت سر اندازد خداوند كمر او را مي‌شكند.

          پيامبر رحمت للعالمين با اين فرمايش‌شان به ما اين نكته را تذكر مي‌دهند كه بقاء و دوام قرآن را تضمين مي‌كند و اين مژده را مي‌دهدكه خداوند، اين كتاب آسماني را از مقاصد شوم ستمگران و تحريف‌گران و بدعت‌گذاران براي هميشه حفاظت و پاسداري خواهد نمود( انانحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون) ما اين كتاب آسماني را (براي انسان) نازل كرديم و هم ما از (تحريف به دست ظالمان و نا اهلان) حفظ مي‌كنيم.

          يعني در قروني كه از بيان و تفسير قرآن كريم مي‌گذرد ديده و يا شنيده‌ايم كه بسياري بودند حتي حكمايي كه به نام دين و اسلام بر مسند قدرت نشستند و داعيه برپايي دستورات قرآن را در جامعه مسلمين داشتند ولي با گذشت زمان ماهيت شان آشكار شد به عنوان نمونه خلفايي كه به ناحق و يا بر اساس جهل مردم آمدند و گوشه‌هايي از انوار نوراني قرآن را بيان كردند ولي در حقيقت اين مفسرين واقعي كه در گوشه منزل خانه نشين شده بودند براي حل بسياري از مفاهيم قرآني به فريادشان رسيدند و توانستند ماهيت حقيقي قرآن را براي غير مشخص و صورت واقعي آنان را براي صاحبان خرد نشان دهند كما اينكه در عصر حاضر نيز هستند حاكميني كه داعيه دين و پيروي از دستورات قرآن را دارند در حاليكه تنها به لحن و تلاوت زيباي آن اكتفاء مي‌كنند.

          در واقع قرآن اين حقيقت را براي هر انساني كه فطرت سليمي داشته باشد روشن مي‌سازد كه هركس اگر آنطور كه پيغمبر(ص) براي پيروانش بيان فرموده‌اند عمل كنند در نزد خدا عزيز و در قلوب بندگان خدا محبوب مي‌شوند و الا در غير آن هر روزي كه مي‌گذرد رسوايشان فزونتر مي گردد.

          ج‌ـ مسلمانان در منازعات و اختلافات به قرآن روي آورند

          اگر مسلمانان قوانين قرآن را عمل كنند و از آن پيروي نمايند و دستورات قرآني را الهام بخش زندگي‌شان قرار دهند واضح خواهد بود كه حق را به راحتي مي‌پذيرفتند ولو اينكه بر ضررشان باشد چنانچه امير مؤمنان علي(ع) وقتي ام كلثوم گردنبندي را به امانت بر مي دارد امام علي (ع) مي‌فرمايد: اگر نبود اخبار امانتدار بيت المال هر آينه دست دخترم را قطع مي‌كردم.

          بنابراين اگر مسلمانان قرآن را پيشاپيش خود قرار داده و از روشنايي آن استفاده كرده باشند انحطاط و مصالحي به خاطر بعضي مسائل ناچيز دنيوي امروزه به نام دين برايمان مطرح بود ديگر معنايي پيدا نمي‌كرد و مسلمانان در ورطه سقوط و نابودي قرار نمي‌گرفتند هرچند بحث از اختلافات در برداشت احكام ديني جاي خود را دارد ولي بايد پذيرفت كه حقيقت قرآن و نورانيت دين اسلام و مفسر واقعي قرآن يكي است ديگر گروهي گروه ديگر تكفير نمي‌كند و نواميس و اموال مسلمانان براي ابد محترم و لازم الاحترام باقي مي‌ماند.

(ادامه در ... ) با بياني از امير مؤمنان علي «عليه السلام»

شناخت قرآن از ديدگاه قرآن و حديث

                                 بسم الله الرحمن الرحيم

        قسمت دوم:

          بحارالانوار، جلد 19 اشار‌اتي به احاديثي در رابطه با فضيلت قرآن دارد كه به بيان آن مي‌پردازيم.

          حديث آغازين:

          حارث همداني: وارد مسجد شدم ديدم گروهي را كه دور هم جمع شده‌اند و به نقل احاديث كه مي‌دانسته‌اند پرداخته‌اندحارث مي‌گويد به حضور امير مؤمنان علي عليه السلام رسيدم و جرياني را كه ديده بودم خدمتشان عرض كردم آن حضرت فرمودند: واقعا چنين روشي را انتخاب كرده‌اند گفتم: بله آنگاه علي عيله السلام فرمودند:

          اي حارث من از رسول خدا(ص) شنيدم كه فرمودند: ديري نباشد كه فتنه‌ها به پا شود عرضه داشتم يا رسول الله راه فرار و لرهايي از اين فتنه ها چيست؟ رمود: قرآن كتاب خدا، كتابيكه اخبار گذشتگان و آيندگان شما در آن آمده است، كتابي‌كه حل و فصصل اختلافات و كشمكشها شما در آن مي‌باشد، كتابي‌كه مي‌تواند حق و باطل را به آساني از هم جدا و روشن سازد حقيقتي كه هزل و شوخي به آ» راه ندارد كتتابيكه هر جبار و ستمگري آنرا به دور اندازد خداوند كمر او را مي‌شكند و بر خاك مذلت و هلاكتش مي‌نشاند، و هركس هدايت را در غير آن بجويد به ضلالت و گمراهي مي‌افتد، آن همان ريسمان محكم الهي است كه ارتباط انسان با خداي بدان بسته است، اين همان كتاب حكمت آ«يز و راه مستقيم است كه اميال و هوسهاي بشري نمي‌تواند آنرا تغييردهد.

          با همان كتاب است كه زبانها از اشتباه مصون مي‌ماند و محاورات باطل و بي‌اساس از بين مي‌رود، انديشمندان و متفكران در آن توانايي سير كردن را ندارند و هر چه قدر از قرون متمادي زندگي بشر بگذرد اين كتاب آسماني عجايب و مزاياي آن آشكار مي‌شود، قرآن كتابي است وقتي جنيان آن را شنيدند دلباخته آن شدند و گفتند: ما قرآن اعحاب انگيزي مي‌شنويم كه به سوي سعادت رهبري مي‌كند... هر كس مردم را به سوي آن دعوت نمايد به راه راست و مستقيمي هدايت نموده است.

          سپس امير مؤمنان امام علي(ع) فرمود: اي حارث اين حديث را از من به ياد دار .

          واضح و مشخص خواهد بود كه اين حديث داراي نكات و تذكراتي از زواياي كتابي به نام قرآن است كه امام معصوم(ع) برايمان مي‌خواهد عظمت آنرا بيان كند از جمله اينكه

          الف‌ـ «كتاب الله كتاب الله فيه نبأ ما قبلكم و خبر ما بعدكم»قرآن بيانش به گونه ايست كه شامل گذشته و آينده ‌مي‌شود.

          در اين جمله چند احتمال به نظر مي‌رسد.

          1ـ ممكن است منظور از آينده حوادثي باشد كه در جهان ديگر ايجاد مي‌شود زيرا قرآن انسان را به عالم برزخ و حساب و به روزيكه انسان ثمره زندگي در دنيا را اعم از خوب و بد را مي‌بيند متوجه مي‌سازد

          چنانچه امير مؤمنان علي (ع) مي‌فرمايد: اين قرآن خبر گذشتگان و آيندگان شما رادر بردارد، اين قرآن تكليف شما را در اختلافات و كشمكشهايتان روشن مي‌سازد، اين قرآن اخبار روز بازپسين و معاد شما را نيز بازگو مي‌كند.

          2ـ اخبار قرآن اشاره به حوادث  آينده دارد زيرا قرآ» از اتفاقاتي خبر داده است كه اين حوادث سالها بعد از نزول قرآن تدريجا به وقوع پيوسته و خواهد پيوست.مانند ظهور قائم آل محمد(ص) كه در قرآن به آن اشاره شده است «و نريد آن نمن علي الذين استضعفوا في‌الارض  ونجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين.

          3ـ اخبار قرآن شامل حوادثي كه بين ملل و امتها به وقوع پيوسته خبر داده و يا آنچه كه اتفاق خواهد افتاد و اين احتمال اشاره به آيه شريفه از سوره مباركه انشقاق دارد (19) «لتركبن طبقا عن طبق» شما نيز روش اقوام گذشته را به طور دقيق اجرا خواهيد كرد و مسير آنها را در انحراف از حق و تكذيب انبياء،‌در بهانه جويي و طغيان كه نتيجه آن بدبختي و هلاكت است خواهيد پيمود.

چنانچه حديث نبوي(ص) نيز به اين مضمون اشاره دارد و مي‌فرمايد: شما نيز سنتها و روشهاي ناپسند و پوسيده گذشتگان را احياء نموده و از همان سنتها پيروي خواهيد نمود.اين حديث در كتاب اعتصام از بخاري در فصل گفتار نبي جلد 8 صفحه 151به اين صورت نقل شده است«لتتبعن سنن من قبلكم» و هيثمي در مجمع الزوائد جلد 7 صفحه 261نيز اين حديث را نقل كرده‌اند.

         بار خدايا تو را به اسماء حسنايت قسمت مي‌دهيم تعاليم تو را خوب درك كنيم و خو ب به آن عمل نمائيم با الها وعده تو پيروزي متقين و بندگان صالحت در روي زمين است بار الها تو را قسم به كساني كه برايشان آبرو و حق شفاعت دادي حكومت مهدي آل محمد(ص) را هرچه زودتر بر قرار بگردان، امين يا رب العالمين.

(ادامه در ... )

شناخت قرآن از ديدگاه قرآن و حديث

                                                         بسم الله الرحمن الرحيم    

         وقتي سخن از فضيلت قرآن به ميان مي‌آيد خودبخود اين حس براي انسان مطرح مي‌شود كه در مقابل اين كتاب عظيم و با صلابت درنگ نموده و آنچه به گمان خودش مي‌تواند بيانگر فضايل هستي و عظمت آن باشد به كناري نهد و به عبارتي در مقابل قرآن راهي به جز عجز و ناتواني ندارد و راه صحيح نيز همين است كه انسان اظهار كوچكي نمايد.

          انسان در واقع مخلوقي است از مخلوقات خداوند باريتعالي و طبيعتا محدود و ناچيز، كه تواناييش منحصر در بعد وجودي خود انسان است بنابراين واضح خواهد بود كه مي‌توان در ابتداي همين مسئله اظهار نمود كه چگونه وجودي كه محدود و توانايي او حتي در مقابل ساير مخلوقات خداوند ضعيف و ناتوان است كلام وحي و گفتار خداوند باريتعالي را درك نموده و در مغز مادي خود با تمام جهاتي كه دارد بگنجاند! و با كدام قدرت و توان مي‌خواهد كه موقعيت و ارزش واقعي قرآن را در افكار خود ترسيم و تبيين كند وقتي كه خداوند تفسير آنرا به اهلش سپرده است.

          با يك مثال جزئي مي‌توان گفت كه يك انسان هرچقدر توانگر و متبحر در نويسندگي و بيان معاني بديع و دقيق داشته باشد نمي‌تواند بگويد كه اين نوشتار من بازگو كننده تمام اتفاقاتي است كه بشر در طول حيات متمدن خويش با آن مواجه است ممكن است سئوال شود كه بعضي از انديشمندان افكارشان تا مدتها نقل محافل و از مسائل مطرح روز مي‌باشد.

          در جواب خواهيم گفت درست است كه از موقعيت برخوردار باشد ولي آيا با قاطعيت مي‌توان گفت كه اين افكار در واقع تبيين حقانيت و صحت مسائل پديد آمده مي‌باشد يا اينكه طرح آن تنها به اين واسطه است كه مورد نقد واقع مي‌شود و يا اينكه داراي اشتباهات بعضا فاحشي است كه قابليت پاسخگويي نيازهاي اجتماعي و بشري امروز را ندارد.

          به هرحال مسئله اينجاست كه آيا موجود محدود مي‌تواند جز اينكه موجود محدود ديگري را توصيف كند كار ديگري انجام دهد؟

          بنابراين در عظمت قرآن همان بس كه گفتار خداوند رحيم است كه وجودي نامحدود و وراي تفكر انسان محدود است و در مقام و منزلت همان بس كه معجزه جاويد پيغمبرخاتم المرسلين است كه متكفل هدايت بشر و ضامن سعادت ابدي انسان مي‌باشد و اين قدرت را دارد كه زندگي نوع بشر حتي موجودات كل هستي را در تمام شئون و در همة قرون و اعصار رهبري كند لذا بهتر اين است كه اين مجد و عظمت را از خود قرآن بيان كنيم.

          قرآن كريم(اسراء، آيه 9): ان هذا القرآن يهدي للتي هي اقوم« اين قرآن انسانها را به راه استواري رهبري مي‌كند»

          قرآن كريم(ابراهيم، آيه 1: كتاب انزلناه اليك لتخرج الناس من الظلمات الي النور بذن ربهم الي صراط العزيز الحميد«كتابي است كه آنرا بر تو نازل كنموديم كه بان و به ياري خدا مردم را از تاريكيها به نور و روشنايي بياوري و به راه خداوند توانا و ستوده رهبري كني.

          قرآن كريم(آل عمران، آيه 138): هذا بيان للناس و هدي و موعظه للمتقين« اين قرآن گفتار واضح و روشني است براي عموم مردم وسيله‌اي براي هدايت و پند و اندرزي است براي پرهيزگاران».

          پيامبر در حديثي مي‌فرمايند(بحارالانوار، ج 19): فضل كلام الله علي ساير الكلام كفضل الله علي خلقه.«فضيلت و برتري گفتار خدا بر ساير گفتارها بمانند برتري خود پروردگار است بر مخلوقاتش.

          بر همين اساس شايسته است انسان از سخن گفتن در عظمت و فضيلت قرآن لب فرو بندد و آن را به ناظر قرآن و راسخين و متخصصين در علوم قرآن واگذارد، زير آنان به حقيقت و عظمت قرآن از همه آشناترند، و آنها هستند كه انسارا به ارزش و واقعيت قرآن رهبري مي‌كنند و همقرين و همدوش قرآنند و در هدايت و رهبري سهيم و يار همديگرن. (ادامه در نوشتار بعدي)

                                                   بسم الله الرحمن الرحيم

     پيام مرجع عاليقدر حضرت آیت الله العظمی موحدی نجفی«مدظله»      در درس خارج اصول به مناسبت دفاع از حریم مقدس پيغمبر اكرم(ص)

الحمدلله رب العالمين و الصلوه و السلام علي سيدنا محمد و آله الطيبين الطاهرين‌المعصومين و لعنه الله علي اعدائهم اجمعين .

                                    واتقوالله و يعلمكم الله و الله بكل شي عليم

        روز اداء وظيفه مسلمين و بشريت است براي دفاع از كيان اسلام و دفاع از رسول خدا محمدبن عبدالله(ص) همزمان با اين خيزش انزجاري مسلمين و مستضعفين جهان جوزه‌هاي علميه و حوزه علميه قم و طلاب حوزه‌‌هاي مختلف اعلام انزجار كردند از فيلم آمريكايي كه اهانت كردند به ساحت پيغمبر گرامي اسلام(ص) كه در حقيقت اين اهانت در عين حاليكه ما محتواي اين فيلم را آنجنانكه بوده براي ما مكشوف نشده اما ظاهر اين فيلم اينكه به پيامبر گرامي اسلام و به پيامبر رحمه اللعالمين(ص) اهانت شده كه اين اهانت نه تنها براي پيامبر گرامي اسلام(ص)است بلكه اهانت براي همه انبياء سلف من البدو كه حضرت آدم باشد الي ختمشان كه روسل خدا(ص) باشد توهين شده بلكه اهانت به توحيد اهانت به خداي تبارك و تعالي است براي همه موحدين عالم لازم است كهاز اظهار اين فيلم ابراز انزحار بكنند و عليه دست‌اندركاران اين فيلم عم بكنند به بيان قرآن كريم اول اينكه دين اسلام پيامبر گرامي اسلام و تمدن اسلام و هدايت اسلام، خدمت براي كل بشريت كرده و خدمت براي همه انبياء سلف نموده يعني اگر قرآنكريم اگر بيان رسول خدا (ص) و اگر پيامبر رحمه اللعالمين براي تصديق انبياء گذشته و براي تصديق شرايع و اديان انبياء سلف نمي‌بود ما هيچ دلي شرعي و عقلي براي اثبات نبوت انبياء گذشته و اثبات صحت اديان انبياء گذشته نداشتيم اما چون قرآن انبياء گذشته را تصديق نموده و آنها را تطهير نموده و قرآن كريم هم معجزه پيامبر رحمه اللعالمين و معجزه الهي است لذا ما به بيان قرآن تصديق مي‌كنيم رسالت و نبوت انبيء گذشته و صحت اديان سلف و گذشته را.

        پس اين حقي است كه اسلام و پيغمبر اكرم(ص) براي همه بشريت براي موحدين عالم براي همه متدينين به هر ديني كه باشند از اهانت به پيغمبر اكرم و از اهانت به دين مقدس اسلام و به قرآن كريم دفاع نمايند به صريح قرآن خداي تبارك و تعالي عظمت پيغمبر بيان مي‌كند شما يان آيات مباركه را فكر بكنيد كه قرآنكريم به صراحت در سوره مباركه احزاب آيه ۵۷ مي‌فرمايد: ان الله و ملائكته يصلون علي النبي يا ايها الذين امنوا صلو عليه و سلموا تسليما  اين پيام خداوند است كه براي پيامبر گرامي اسلام براي پيامبر رحمع اللعالمين درود و رحمت ارسال نموده و ملائكه الهي موظف است اينكه دعا بكند و طلب رحمت بكند از خداي تبارك و تعالي و تسليم باشد در برابر دستورات پيامبر رحمه‌اللعالمين پس هنگاميكه خدا چجنين عظمتي براي پيغمبر بيان نموده آنوقت يك انسان مغز آشفته و الكلي و مفسد في الارض چگونه جرآت مي‌كند و چنين فيلمي ضد الهي و ضد ديني و ضدبشري و عقلي اظهار مي‌كند آيا بشريت خودش را مكلف و موظف نمي‌داند كه از بيان الهي از عظمت پيغمبر گرامي اسلام دفاع كند به علاوه خداي تبارك و تعالي كساني را كه شائبه اسائه ادب به پيشگاه رسول خدا باشد آنگاه آنرا ملعون و منفور بيان كرده است در تتمه همين آيه مباركه مي‌فرمايد: ان الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و آلاخره يعني كسي كه اذيت مي‌كند و خداي تبارك و تعالي و شائبه انكار اظهار مي‌كند و اذيت مي‌كند رسول خدا را لعنهم الله في الدنيا و الاخره خدا چنين كساني را كه اهانت به رسول الله و به دين مبين اسلام بكند خداي تبارك و تعالي چنين انساني را مفسد في‌الارض مي‌داند، پس براي همه بشريت براي همه موحدين عالم و براي كل مسلمين دنيا و براي كل علماء و حوزه‌هاي علميه وظيفه شرعي و عقلي است وقتي خداي تبارك و تعالي چنين كساني را كه  اهانت به دين و رسالت الهي پيامبران الهي مي‌كند اينها را ملعون خطاب كرده اينها را ملعون بداند  اينها را مفسد في الارض بداند اينها را منتقم به انتقام الهي و محكوم به انتقام  و اعدام بداند در هر جاي دنيا كه هستند دست اندركاران اين فيلمها و كساني كه حامي اين فيلمها باشند چه آمريكا باشد و چه غير آمريكا چه مستكبران ديگر متوجه باشند ما اگر بخواهيم فتوي بدهيم براي دفاع از اين قضيه بدانند بيان ما، كتاب ما و هستي ما وقف است براي اسلام و كيان اسلام و دفاع از رسول خدا(ص) و ائمه هدي (ع) ما اخطار ميكنيم به چنين مستكبراني نه تنها سفارتهاي آمريكا و مستكبران دنيا جاي امني خواهند داشت بلكه خود آنها در هيچ نقطه اي از دنيا براي شان جاي امني وجود نخواهد داشت اگر اعتراف به اشتباه خود نكند و به راه يگانه پرستي و انسانيت بر نگردند و اين جنايت را محكوم نكنند ما خود را ملزم به دفاع از توحيد و قرآن كريم و حريم رسول خدا(ص) مي‌دانيم وقتي اينگونه  چنين اهانتي را براي خود سهل مي‌دانند اخطار مي‌‌كنيم كار را به جايي نرسانند كه حركت بنيان كن مسلمانان براي محو طواغيت آسايش ظاهري دنيا را از آنها سلب نمايند.

          اميدواريم كه خداي تبارك و تعالي ما در انجام به وظيفه و دفاع از مقدسات اسلامي نصرت عطاء نمايد. آمين يا رب العالمين.

شعبان و اميد

قرآن كريم: و ما اتاكم من كل ما سالتموه و ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها ان الانسان الظلوم كفار

ولادت با سعادت اميد منتظران و احياگر بشريت مبارك باد

سلام بر فروغ روشن عدالت

سلام بر پرتو امامت و ولايت

سلام بر وارث پيامبران

هر زمان كه تجديد عهد و گرامي داشت ولادت با سعادت قائم آل محمد(ص) كه مي‌آيد همه مي‌گويند و يا بر محافل انس و شادي كه به نام حضرت بر پا مي‌شود آيات مباركه و نريد ان نمن علي الذين ... و جاء الحق و زهق الباطل... به زبانها جاري مي‌شود اما سوال اينجاست كه ما كه مي‌دانيم و غالبا همگي از نحوه حكومت ايشان به نوعي آگاهي داريم آيا از خود پرسيده‌ايم كه چرا حضرت با دعاي انسانهاي مؤمن قدم مباركشان را بر سر ما نمي‌گذارند تا در ركابشان فرمان تبعيت را زنده كنيم .

نكته اول: در اين محتوي همين آيه‌اي كه خدمتتان عرض مي‌كنم ابتداي آيه قرآن كريم مي‌فرمايد: و ما اتاكم من كل ما سالتموه: خداوند از آنچه كه به ما داده شده سوال مي‌كند كه توي بنده من كه اين همه نعمت و مواهب را در اختيارت نهاد‌ه‌ام چگونه از اين نعمات استفاده نموده‌اي؟ آن وقت است كه در درون خود احساس مي‌كنيم كه  نسبت به نعمات الهي كه پيرامون ما را فرا گرفته است غفلت كرده‌ايم منتهي مهمترين چيزي كه خداوند علي اعلي از ما سئوال مي كند اين است كه با حجت من كه پيغمبر آخر‌الزمانم بعد از خود به امانت نهاده است چگونه بر خورد كردي در نگاه اول به طور اجمال بايد گفت كه اين همه تعدد و طريقتهاي مختلف نشان از اين است كه انسانهاي پيرو امت پيغمبر(ص) در مقابل اين سوال شرمنده خواهند بود در نگاه دوم در محدوده كمتري متوجه پيرواني است كه ادعاي اطاعت كردند ولي نتوانستند نماينده خوبي براي جانشينان به حق پيغمبر(ص) باشند در نگاه سوم بازهم محدودتر و انحصاري مورد توجه قرار گيرد خواهيم ديد كه بازهم پرچم داران اسلامي كه ادعاي حكومت ديني و  رسالت اسلامي را داشته اند در مقابل اين سئوال بي پاسخ خواهند بود بنابراين در همان نگاه اول متوجه مي‌شويم كه وقتي كه غالب پيروان مسلمان امت اسلامي عاجز از پاسخ دادن به آن هستند در چه صورتي قائم آل محمد(ص) چهره دلرباي خود را برايمان آشكار كند.

نكته دوم: در قسمت دوم آيه قرآن كريم: و ان تعدوا نعمت الله لاتحصوها: در مقابل با اين مسئله كه خداوند در مرحله اول به انسان و مسلمانان تذكر مي دهد كه اگر  تو بنده من مي‌گويي كه خدايا من بندگي تورا انجام دادم و يا اينكه طبق دستورات حجج الهي زندگي و اساس حياتم را بنا نهاده‌ام و به واسطه همين تبعيت مستحق دريافت نعمات تو هستم  خداوند مي‌فرمايد اين همه نعمتي كه به تو داده‌ام اگر بخواهي به حساب درآوري نمي‌تواني آنها را در شمارش خود در بياوري به عنوان مثال نفسي كه براي بقاي حيات و مداومت زندگي تو لازم است را آني از تو بگيرم قادر به ادامه زندگي نخواهي بود و يا اينكه جواني كه به تو داده ام كه بهار عمر هر انساني است تنوانستي به نحو مطلوب استفاده كني و غرق در احساسات و عواطف خود و مغرور به نيروي جواني خود بودي و هيچ جيزي را بالاتر از خود نمي‌دانستي در حاليكه خداوند در سير ه عملي هر انساني بر اساس فطرت نه آن هم براساس فرامين دستوارات اولياء الهي احترام و محبت و ايثار و اطاعت از عالم و بزرگ را به تو آموخته است و مهمترين اين آموزش پيروي و اميد به انتظار حكومتي كه فرج آن افضل اعمال انسان مؤمن و مسلمان است .

نكته سوم: قرآن كريم در قسمت سوم آيه مي‌فرمايد: ان الانسان لظلوم كفار اين انسان به درستي كه بسيار ظلم كننده و بسيار ناسپاس و ناشكر است سوال همه انسانها در حال زندگي و معاشرت با يكديگر هستند و در كنار يكديگر زندگي مي‌كنند چگونه در حق يكديگر بي عدالتي را روا مي‌دانند؟ در پاسخ بايد گفت طبق نكاتي كه ذكر شد اين مسئله  كه انسانها اگر چنانچه در تقيد و پايبندي به مرام و عقايد كه دارند تعهدي نداشته باشند از اصلي ترين و بديهي ترين عامل اصلي زندگي انسان كه همان برخورداي از عدالت اقتصادي بي بهره خواهند بود مثلا اينكه قرآن مي‌فرمايد انسان بسيار ظلم كننده است مي بينيم كه چگونه عده اي از انسانها برخوردار از ثروت و توانايي بي حد و اندازه بر خوردارند در حاليكه عده اي از چنين حقي محروم مي‌باشند اگر اين ظلم نبود و به فرمايش امير مؤمنان علي (ع) اگر حق مسكينان و انسانهاي فقير داده مي‌شد در جامعه انسان فقيري وجود نمي‌داشت نشان مي‌دهد كه اولين اصل ضروري انسان ناديده گرفته شده است لذا وقتي بي عدالتي در توزيع اقتصاد و ثروت بو جود آيد نتيجه اين مي‌شود كه بدبينيها نسبت به برادر مؤمن ايجاد شود و نهايتا اينكه جامعه از حيث اقتصادي دچار ضعف و ورشكستگي شود و لذا وقتي كه قائم آل محمد(ص) ظهور مي‌فر مايند مسائلي را كه مطرح مي‌كنند برايمان تازگي دارد به دليل اينكه چنان در درون نفس حيواني خود گرفتار شده‌ايم كه منجر به نااميدي شده و منتظر اميدبخشي مي‌شويم كه ما را از منجلاب سقوط انسانيمان نجات دهد و حيات و زندگي نوراني را به ما نشان دهد كه آرزو مي‌كنيم در زمان ظهور ايشان وجود داشته باشيم

در نتيجه هر ناهماهنگي كه به وجود بيايد به خاطر ظلمي است كه ما در حق خود بوجود آورده‌ايم و تنها در صورتي لياقت ديدن حجتي را خواهيم داشت كه وجدانمان را براي پذيرشش آماده سازيم نه اينكه همانند جدش امير مؤمنان علي(ع) دچار غربت و تنهاي شود ...

بار خدايا بحق محمدآل محمد(ص) فرج آقا صاحب‌العصر و الزمان را هرچه زودتر مهيا بگردان، آمين يا رب العالمين.

به نام پروردگار خالق یا(تحول فطرت فراموش شده)

اقراء باسم ربک الذی خلق

قال رسول الله(ص): خلق الله الانیباء من اشجار شتی و خلقنی و علیا من شجره واحده فانا اصلها و علی فرعها و فاطمه لقاحهار و الحسن و الحسین ثمرها فمن تعلق بغصن من اغصانها نجا و من زاغ هوی ولو ان عبدا عبدالله بین الصفا والمروه الف عام ثم الف عام ثم الف عام ثم لم یدرک محبتنا اثل البیت الکبه الله علی منخریه فی النار(۱)

بعث رسل و خاتم انبیاء حضرت محمد(ص) می فرماید: پیامبران از درختان گوناگونی آفریده شده اند و من و علی از یک درخت آفریده شده ایم پس من اصل آن درختم وعلی فرع آن و فاطمه لقاح آن و حسن و حسین میوه های آن درختند.

هرکسی به شاخه ای از شاخه های آن چنگ بزند نجات یافته و هرکس از آن منحرف شود سقوط می کند و اگر بنده خدایی در میان مروه و صفا هزارسال سپس هزار سال و سپس هزار سال خدا را عبادت کند و محبت ما را در دل نداشته باشد خدا او را به رو آتش جهنم می افکند.

یکی از مباحث جالب و زیبایی که در رابطه با تحول انسان در دنیای مدرن امروز قابل طرح و بلکه اساسا منقلب کننده است بیداری فطرتهایی است که با وجود اعتقاد به آیین و مرام روحی و لو به اندازه ای که در تعیین سرنوشت او موثر باشد پذیرفتن برنامه ای است که پیامبر خاتم برای انسانها به ارمغان آورده است هنگامی که اعراب ساکن در شبه جزیره خصوصا سرزمین ایمن که حرم امن الهی است به ندایی گوش دادندکه وعده بهشت آسمانها و بشارت خلیفه الهی به بشر می داد برای لحظه ای فطرتها را به خود آورد که موضوع خلقت بشر برای ابدیت و جاودانگی است خصوصا با تعظیم چنین روزی که انصاف مطلب آن است که رجوع به فطرت توحیدی فراموش شده نام گیرد اندکی توجه لازم خواهد بود.

بدون مقدمه باید گفت حدیثی که پیغمبر برایمان بیان فرموده اند حاکی از این است که انسانی می تواند در شجره پیغمبر و آل پیغمبر قرار داشته باشد که بنده خدا باشد همانگونه که در مقاله قبل به آن اشاره شده است چون ایشان آمدند و فرمودند هرکس خلعت سعادت همیشگی را بخواهد در ازای آن باید بهایی بپردازد یعنی اینکه من پیغمبر که برای شما کاروان بشریت چنین ارمغانی آورده ام در عمل به آنچه که خداوند امر به اطاعت آن نموده است پیش از دیگران به آن عمل می کنم .

با توجه به تجولات صدر اسلام و پایه ریزی مبانی حکومت اسلامی برای بر قراری ثبات ارزشها و اثبات تحقق آنها در صورت پیاده نمودن آن به خوبی واضح خواهد بود که دراین حدیث اینکه پیغمبر می فرماید اگر بنده ای از بندگان خدا در بین صفا و مروه که از شعایر الهی است همانطور که هاجر عمل نمود در این مکان مقدس باشد ولی دلیل و بهانه آن را ندارد در واقع به هیچ چیزی دست نیافته است و تنها در صورتی ارزش خواهد داشت که شناخت به معارفی پیدا کنیم که از طریق اهل بیت قابل فهم و دسترسی است لذا اینکه قرآن در رابطه با بنده مومن می فرماید ... ومما رزقناهم ینفقون در واقع تاسی از عملی که خاندان پیغمبر به آن سزاوار بوده و نقش معنوی و حرکت اصیل نفس مطمئنه را برایمان نشان می دهد ممکن است سئوال شود پس آنچه که مومن از روزی خود انفاق می کند به غیر از مواد غذایی چیز دیگری می تواند باشد؟ در جواب خواهیم گفت قطعا علاوه بر آن چیز دیگری قرار دارد آن هم محبت اهل بیت است خب شاید بگوئیم این نمی تواند وافی به مقصود سئوالمان باشد؟ در جواب عرض می شود دلیل محبت به اهل بیت و پیروی از آنان این است که وجود این حجج الهی مملو از معرفت  و علم است بنابراین شما از هر شخص سلیم العقلی که سوال کنید آیا علم و معرفت مفید است بدون لحظه ای درنگ به شمار خواهد گفت آن چه که سبب می شود تا انسان به آرامش برسد دستیابی به علم و معرفت است یعنی وقتی قرآن کریم انفاق را مطرح میکند ملزوم آن را که الگوی رفتاری انسان باشد را فورا ذکر می کند هرچند ممکن است بعضیهابگویند که همین که ما از داراییمان چیزی به کسی بخشیدیم کفایت می کند این هم درست است اما نه به آن اندازه ای که قابل درک باشد.

بنابراین شما وقتی در سوره مبارکه علق تفحص می کنید متوجه می شوید که خدای تبارک و تعالی خطاب به پیغمبر می فرماید بخوان به نام پروردگاری که خلق نمود(هستی و انسانی که از خون بسته آفریده شده است) از این جا ست که مفاهیم معرفت و آگاهی را به پیغمبر می شناساند و در ادامه ذات لایزال الهی می فرماید:بخوان به نام پروردگاری که از همه بزرگوارتر است چرا خداوند از همه هستی بزرگوارتر است برای اینکه به انسانی که آنرا شایسته جانشینی خود بر نظام هستی می داند می خواهد گوشزد نماید که انسان ارزش تو در صورتی است که ابزار رسیدن به معرفت و  یقین را بشناسی و کسی جز خداوند باریتعالی این راه را به تو نیاموخت(الذی علم بالقلم) و هرکس که ادعا می کند در واقع در جهل خود گرفتار است چون تنها خدا به انسانی که چیزی نمی دانست آموخت لذا اگر غیر از این باشد ولو در بهترین حالت باشد و نتواند درک کند در حقیقت آنچه را که خدا به پیغمبرو اهل بیتش آموخته را نیاموخته و در گمراهی و چهل به سر می برد و لذا خداوند او را با صورت در آتش جهل و نادانی خودش می اندازد.

۱) شواهد التنزیل جلد ۲ ص ۱۲۱

۲)قرآن کریم  سوره مبارکه علق

برگزيده‌اي از زندگي‌نامه مرجع عاليقدر جهان تشيع حضرت آيت‌الله العظمي موحدي نجفي(مدظله‌العالي)

بر كسي از اهل تفكر و مطالعه پوشيده نيست كه اگر به بررسي مسئله‌اي بپردازند در نگاه اول به دنبال نشانه‌ها و آثاري مي‌باشند تا بتوانند تحلیل نموده و به درستي قضاوت نمایند تا به حقانيت جايگاه و شآنيت مدعي پي برد.

همين امر يك نمونه كلي آغازين توانايي كسب بشر براي دريافت معارف و ارج نهادن و قبول مسئوليتهاي مدني است واضح خواهد بود مثلا اينكه همه افراد بشر نوعا بعد از گذشت قرنهاي متوالي مي‌دانند  هركسي از انبياء كه ادعاي نبوت و پيغمبري كرد با خود نشانه و دليلي بر اثبات ادعاي خويش آورده است و حال كه دست ما از منبع فياض و الهام بخش وحي و اولياء و حجج الهي كوتاه شده است طبيعي است تا با مطالعات دقيق و استفاده از دانش وحياني و ناب انبياء و ائمه(عليهم‌السلام) در فروعات مختلفي كه به دست ما رسيده است از كسي تبعيت كنيم كه به بهترين صورت ممكن در استخراج آن كوشا بوده و علاوه برآن شرايط و وقايع را به خوبي درك كند و با درايت به رفع  و يا تثبيت آن كمك نمايد و از اين نكته غافل نباشيم  حقيقت در صورتي برايمان روشن مي‌شود كه به خوبي تسلط بر معيار و ملاكي كه انبياء و حجج الهي به ما نشان داده‌اند داشته باشيم و بدانيم هركس كه صرف به خاطر ادعا و يا به دليل خصائص نفساني از ورطه اجتماع عقب نماند مدعي مسئوليتي مي‌شود كه واضح است به خوبي به شرايط و لوازم آن پي نبرده است و در نتيجه  براي جامعه مسلمين و حتي جامعه  انساني سئوال برانگيز خواهد بود كه چگونه توانسته است به چنين هدفي دست يابد در حاليكه علماء واجد شرايط و ممتاز وجود دارند.

در این بین فقيه و دانشمند محترم و گرانقدر حضرت آيت‌الله العظمي موحدي نجفي كه مرجعيت ديني مردم دلير و متدين خصوصا جوامع مظلوم را بر دوش گرفته‌اند از جمله نخبگاني است كه با وجود تواضع و فروتنی بر حسب وظيفه ديني و مسئوليت و تعهدي كه خداوند از علماء باتقوي گرفته است و با اصرار و الحاح شاگردان مكتب امام صادق(ع) كه بالغ بر هزار نفر  از كشورهاي مختلف (افغانستان، عراق، كويت، پاكستان، هند)بوده‌اند به فرموده گرامي‌شان كه حجت شرعی بر من تمام شده است با پيروي از سیره  امير مومنان علي (ع) مسئوليت و زعامت ديني مسلمين و مشتاقان را پذيرفتند.

حضرت ايشان در سال ۱۳۳۴در يكي از مناطق شيعه نشين افغانستان پاي به عرصه وجود نهاده‌اند، در اوائل جواني به همراه والدين گرامي‌شان به موطن علم و ديار عالمان و مجتهدان سخت كوش شيعه، نجف اشرف مهاجرت مي‌كنند و در جوار مضجع شريف و نوراني باب شهر علم اميرمؤمنان علي(ع) تحصيلات حوزوي را با موفقيت به پايان مي‌برد، وقتي از ايشان سئوال ميشود ايشان ضمن لحظه‌اي تامل و تفكر مي‌فرمايند: بهترين دوران عمرم در نجف اشرف جهت كسب معارف و علوم آل محمد(ص) صرف شد مضاف بر اينكه آن زمان بنده در عين اينكه روزانه هفت درس مي‌رفتم به قدري در فراگيري دروس جهد مي‌نمودم كه نوعا فراموشم مي‌شد كه زمان چگونه سپري مي‌شد به علاوه اينكه تدريس هم مي‌كردم آنزمان يادم هست كه در مسجد معروف به نام هندي بنده درس قوانين مي دادم و آيت‌الله شاهرودي در گوشه ديگر مسجد درس اصول فقه مي‌دادند.

حضرت ايشان به ما توصيه فرمودند: قدر ايام جواني را بدانيد چون انسان جوان به واسطه اينكه خداوند نيروي فوق‌العاده‌اي برايش قرار داده است خستگي برايش مفهوم ندارد.

حضرت ايشان يكي از ملازمان و شاگردان و يار دوران غربت رهبر كبير انقلاب اسلامي ايران امام خميني(ره) در نجف اشرف بوده‌اند كه پس از گذشت چند ماه از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران حزب حاكم بعث عراق ايشان را دستگير و روانه زندان ابوغريب مي‌نمايند و سپس از عراق اخراج مي‌شوند ايشان بعد از ورود به ايران در شهر مقدس قم در جوار كريمه اهل بيت رحل اقامت مي‌گزينند و شروع به تدريس معالم الدين در سال ۱۳۶۰ه.ش كه شروع تدريس مستمر ايشان در حوزه علميه قم مي‌باشد ميكنند بعد از اتمام تدريس سطوح مختلف حوزوي مدت چهارده سال مشغول به تدريس درس خارج اصول مي‌باشند كه تا هنوز نيز ادامه دارد.

البته ايشان در كنار تدريس مسئوليتهايي در راستای مسائل دینی و اسلامی نيز داشته ‌اند كه از جمله  دبير شوراي نظارت بر مدارس ديني افغانستان و همچنين يكي از اعضاي مهم مجمع جهاني اهل‌بيت نيز بوده‌اند و مسئوليتهاي ديگر كه به همين مقدار اكتفا‌ء مي‌شود.

حاصل اقامت چندين و چند ساله مرجع عاليقدر، تاليفات بي‌شماري است كه ايشان يا به چاپ رسانده‌اند و يا اينكه هنوز به چاپ نرسيده است طبق اظهار ايشان آثار تاليفي ايشان در صورتي كه چاپ شود بالغ بر صد عنوان كتاب در زمينه‌هاي مختلف علو م اسلامي ‌مي‌باشد.

در اينجا به گوشه‌اي از آثار طبع شده ايشان اشاره اي مي‌نماييم

۱ـ ولايت و امامت يا اصل چهارم در اسلام انتشارات دارالكتاب، قم ، سال ۱۳۶۱ه.ش تا به حال سه بار به چاپ رسيده است.

اين كتاب داراي مضامين دقيق در رابطه  با ولايت فقيه و نحوه حكومت اسلامي است كه در آن سالها اشاره اي به ساختار اجرايي يك دولت اسلامي نموده اند كه امروزه بعضي از نظرات ايشان بر اثر گذشت زمان مشخص و محسوس بوده است.اين كتاب به عنوان درسنامه عقايد در سالهاي ۱۳۶۲و ۱۳۶۳ه.شدر در مدرسه المهدي حضرت‌آيت العظمي گلپايگاني(ره) بنا به درخواست ايشان توسط حضرت ايشان تدريس مي‌شده.

۲ـ جهان بيني الهي و انهيار فلسفه و منطق ديالكتيك چاپ اول ۱۳۶۵ و چاپ دوم ۱۳۸۱ه.ش

اين كتاب بازگو كننده نظريات فلسفي بعضي از انديشمندان مسلمان و نقد و بررسي آنها و عقيم بودن انديشه‌هاي ماترياليستي را مطرح مي‌نمايد كه هم اكنون به عنوان يكي از كتب مرجع توسط دانش پژوهان و طلاب حوزه علميه استفاده مي‌شود.

۳ـ تضاد اجتماعي و امتياز انسان الهي، چاپ اول ۱۳۶۶ه.ش چاپ دوم ۱۳۸۲ه.ش

اين كتاب حاوي مضاميني است كه اشاره به حقانيت عقايد اسلامي  و سيماي متقيان دارد و اينكه ولايت فقيه حكومت جهاني در زمان غيبت مي‌باشد، به ضميمه مصاحبه مؤسسه تنظيم نشر و آثار امام خميني ره مي‌باشد.

۴ـ تفسير تحليلي ج۱ نوبت چاپ اول، ۱۳۸۱ه.ش

براي تفسير ساير بطون آيات قرآن كريم به چاپ رسيده است كه طبق فرمايش ايشان اين تفسير اراده و لطف پزوردگار باشد سي و پنج جلد خواهد بود كه سه جلد آن به مقدمه مسائل قرآن مي‌پردازد.

اين كتاب شامل موضوعات در رسيدن انسان به قرب الهي و دلايل انجام بعضي از دستورات ديني و مسائل معجزه و حقانيت قرآن پرداخته است.

۵ـ تفسير تحليل ج۲، نوبت چاپ اول، پاييز ۱۳۸۳ ه.ش

اين كتاب حاوي مضاميني در رابطه با صفات خداوند و علت حدوث و بقاء دين و معاني اهل ذكر و اينكه چه كساني هستند و ماهيت استعاذه و اصطلاحات فقهي و اصولي  و آثار وضعي و عرفاني آيات بيان شده است.

 ۶ـ تفسير تحليلي ج۳، چاپ اول ، ۱۳۸۶ه.ش

اين كتاب به بيان دليل احكام و عمل به آن و به بررسي تعريف تحريف و دلايلي بر عدم تحريف قرآن و آيات محكم و متشابه و ناسخ و احكام مربوط به آن را بيان داشته است.

البته حضرت ايشان به تاليف جلدهاي چهار و پنج و شش پرداخته‌اند كه آماده چاپ مي‌باشد.

۷ـ البرهان السديد في‌الاجتهاد و التقليد دو جلد به زبان عربي، چاپ اول ، ۱۳۸۷ه.ش

اين كتاب در واقع دروس خارج فقه حضرت آيت‌الله العظمي موحدي نجفي مدظله العالي مي‌باشد كه در باب اجتهاد و تقليد به آن پرداخته شده است، اين كتاب به قدري جامع و مدلل بحث شده است كه تا كنون علماء فقط اشاره مختصري به آن داشته اند و با عرضه اين كتاب براي دوستداران علوم آل محمد(ص) ديدگاه تازه‌اي را پيش روي آنان قرار داده است.

در همين راستا رئيس شوراي مديريت حوزه علميه قم اثر ايشان را از ميان ۳۵۰۰ عنوان كتاب حوزوي از جمله پنجاه اثر فاخر حوزوي دانسته و به همين جهت نامه تبريكيه‌اي برايشان ارسال نمودند. (و آثار ديگر ايشان)

همچنين مراجع و علماء حوزه هزارساله نجف اشرف طبق اظهارشان اين اثر را ستوده و آنرا حاوي مطالب جديد و ابداعي مي‌دانند كه ديد علماء را نسبت به اصلي ترين امور زندگي مسلمين تبيين مي‌سازد.

... تاليفات ديگر ايشان نامه به افغانستان در دوران جهادي كه اشاره‌اي به مسائل و دغدغه‌هاي مردم داشته‌اند، رسالت اسلامي، بيان اخوت و بازنگري رفتاري مسلمانان.

مهمترين و تاثيرگذارترين اثر ايشان در صورتي كه چاپ شود و اثر بسزايي در حوزوات علميه خواهد گذارد كتاب وزين اشراق الاصول است كه در ده جلد به زبان عربي مي‌باشد كه هزينه قابل توجهي را مي‌طلبد.

دفاتر معظم له

آماده پاسخگويي به مسائل و امورات شرعيه مي‌باشد

ايران:

دفترمرکزی قم 

 بلوار معلم سه‌راه جوي شور، كوي شهيد اسحاقي پلاك۱۷۳ 

             تلفن و تلفاكس: ۷۸۳۳۴۷۱ ـ ۰۲۵۱ ، موبايل: ۰۹۱۹۸۶۸۸۶۵۰             

دفتر نمايندگي مشهد

تلفن تماس: ۲۵۸۱۴۱۳ ـ ۰۵۱۱

افغانستان

دفتر نمايندگي هرات

شهرك جبرئيل، چهارده متري اول ـ اول بازار

دفتر نمايندگي كابل

دشت برچي بالاتر از پل خشك (ايستگاه ششم)

پاكستان

دفتر نمايندگي

كوئطه، مركز بروري جامعه

همچنين شما مي‌توانيد به ایمیل

www.alimovahedinajafi@yahoo.com

پیغام و هر شب بغير از جمعه شب به وقت ايران از ساعت ۳۰/۹ شب الي ۳۰/۱۰ شب از طريق یاهومسنجر به صورت مستقیم جهت پاسخگویی به مسائل شرعی

ارتباط داشته باشید.

آدرس و ارتباط با دفتر معظم له

بسم‌الله الرحمن الرحيم

دفتـر حضرت‌آيت الله العظمي موحدي نجفي(مدظله‌العالي)

پاسخگويي به مسائل و امورات شرعي

تلفاكس: ۷۸۳۳۴۷۱ـ ۰۲۵۱

موبايل: ۰۹۱۹۸۶۸۸۶۵۰

آدرس: ايران، قم ـ بلوار معلم، سه‌راه جوي شور، كوي شهيد اسحاقي پلاك ۱۷۳

در نماز و عبادات‌تان ما را از دعاي خير فراموش نفرمائيد.

از خيرين و بانيان خير در امور ديني و اسلامي دعوت مي‌شود كه ما را در امور مستضعفين و احداث بناهاي مذهبي و فرهنگي در رابطه با مردم دلير و خداجوي افغانستان ياري نمايند.در صورت نياز به شماره حساب لطفا تماس گرفته و يا پيغام بگذاريد.

اجركم علي‌الله