قرآن كريم در سوره مباركه حجرات آيه ۱۳ مي فرمايد:

يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عندالله اتقاكم ان الله عليم خبير.

اين آيه بر تمام امتيازات ظاهري و مادي خط بطلان مي‌كشد و اصالت را به پرهيزگاري و خداترسي مي‌دهد و مي‌گويد: براي نزديك شدن به خدا هيچ امتيازي جز تقوي مؤثر نيست در روايتي از پيامبر(ص) با اين مضمون چنين بيان شده است كه ايشان مي‌فرمايند: خداوند نه به وضع خانوادگي و نه به وضع نسب و نه به حالاتي كه انسان(جامعه هر چقدر هم كه به ظاهر داراي قدرت باشد) نگاه مي‌كند و كسي كه قلب صالحي دارد خدا به او لطف و محبت مي‌كند و شما همگي فرزندان آدميد و محبوبترين شما نزد خدا با تقوي ترين شماست.

عجيب است كه با اين فرامين و دستورات پربار و انساني كه بر اساس نهاد فطرت خدادادي بشرصورت گرفته است باز هم عده‌اي بر زبان و نژاد و كشور  و قدرتي كه به جز قدرت خدا همه رنگ فنا را دارند بعضي با گذشت قرنها  و با تاكيد پيامبر(ص) و ائمه عليهم‌السلام بر تقواي الهي به اين مضامين تهي كه نماد دنياي مادي بشر مي‌باشد هنوز همان عصبيت جاهلي اعرابي را دارد كه قرآن مي‌فرمايد الاعراب اشد كفرا و نفاقا چون كسي كه در وادي علوم الهي قرار گيرد و  با اينحال بخواهد بر اساس نفس اماره حكم به قضاوت كند اين انسان نمي‌تواند خود را يك انسان آزاده بنامد تا چه رسد به اينكه داعيه پيروي و مسلماني داشته باشد.

اما اثرات رواني آن چيست؟

پيامبر اكرم در نهج الفصاحه مي‌فرمايد: لا تعادوكم فتعاديكم  يعني روزگار سخت گيرد  بر مردمان سخت گير به عنوان مثال اگر انسان بر سر سفره‌اي بنيشيند و احيانا كسي در كنار او بنيشيند كه از او ضعيف تر باشد (قابل توجه) و به جهتي از او كناره گيري كند خواهيم ديد كه اولين شوك رواني بر اين شخص ايجاد مي‌شود كه همان ناراحتي و به دنبال آن چهر‌ه‌اي ناپسند در نظر ديگران ايجاد مي‌كند و با همين ديدگاه در اذهان ديگران نقش مي‌بندد بطوريكه وقتي با او برخورد مي‌شود ذهن نا خودآگاه آن چهره شخص را تداعي نموده و به صورت طبيعي حالت انزجار از خود نشان مي‌دهد حال  ممكن است كه اين انسان در شرايط سخت تر بخواهد براي جبران اين قضيه همچنان اصرار بر حالت سابق خود بماند و يا اينكه براي دلجويي و بر طرف نمودن آن ذهنيت به دلجويي بپزردازد در نتيجه در صورت اصرار انساني مي‌شود با صفت تكبر و غرور كه خودبخود ديگران از اطراف او  پراكنده مي‌شوند و يا درصورت انفعال، ديگران به آن حادثه به ديده اغماض مي‌نگرند و سبب صميميت و احترام متقابل و احساس نزديكي نسبت به يكديگر مي‌شود.

اما سئوال اينجاست چرا قرآن بعد از تذكر خلقت بشر از يك مرد و زن فورا اشاره به تقواي الهي مي‌نمايد؟ بطور خلاصه بايد بگويم كه قرآن كريم در جاي ديگري به اين مطلب اشاره‌اي دارد كه اگر اين اشتراكات در نظر گرفته شود چه خصوصياتي در جامعه واقعا اسلامي ايجاد خواهد شد كه توضيح بيشتر در مقاله بعدي ذكر خواهد گرديد .

خداوندا، بار الها عاقبت همه مسلمانان جهان خصوصا شيعيان را ختم به خير گردان، آمين.